چرا کار رضا
داودنژاد به
پیوند کبد کشید ؟
درست همان
روزهايي كه
ميتوانست
سوپراستار تناسب
اندام باشد، همان
روزهايي كه همه
از ديدن هيبت
جديد رضا
داوودنژاد در
سريال «فراموشي»
در شبكه 5 شگفت
زده شده بودند،
همان روزهايي كه
در پاسخ به سؤال
تكراري «چطور
لاغر شدي؟» لبخند
ميزد و ميگفت:
«با رژيم غذايي و
ورزش سخت!»،
ناگهان خبري رسيد
عجيب: رضا
داوودنژاد در
بيمارستان بستري
شد. چند روز اول
كسي جدي نگرفت.
شايع شد كه دليل
بسترياش « ضعف
ناشي از رژيم
سنگين غذايي»
است. اما بعد،
خبر وحشتناكي
رسيد: رضا
داوودنژاد 32
ساله، پسر عليرضا
داوودنژاد،
فيلمساز مشهور،
دچار نارسايي كبد
شده و نيازمند
پيوند كبد است.
چه اتفاقي افتاده
بود؟ هنوز هم كسي
دقيقا نميداند.
پزشكان معالج او
رسما گفتهاند حق
ندارند درباره
علت بيماري او
چيزي بگويند.
خانوادهاش ترجيح
ميدهند تقصير را
به گردن عوارض
رژيم و داروهاي
لاغري بيندازند.
شايد تا زماني كه
اين صفحات را
ميخوانيد
اطلاعات دقيق تري
منتشر شده باشد
اما اين مطلب قصد
دارد فرضيههاي
مختلف را بررسي
كند. شايد بعد از
اينكه اين مطلب
را خوانديد
خودتان بتوانيد
درباره آنچه گفته
ميشود و
ميشنويد، بهتر
قضاوت كنيد.
سهشنبه 29
فروردين 91
قصه از كجا شروع شد؟
قصه از كجا شروع شد؟
روزنامه باني
فيلم نوشت: رضا
داوودنژاد بازيگر
سينما و تلويزيون
شنبه شب هفته
جاري بهدليل ضعف
ناشي از رژيم
سنگين غذايي در
بيمارستان لاله
بستري شده است.
با توجه به مشكل
پيش آمده براي
اين بازيگر و به
تشخيص پزشك
متخصص، داوودنژاد
چند روزي را در
اين بيمارستان
تحت نظر خواهد
بود.
همان روز باشگاه
خبرنگاران با
داوودنژاد بستري
در بيمارستان
گفتوگو كرد:
مدتي پيش هنگام
بازي در سريال
«فراموشي»
مشكلاتي برايم
پيش آمد كه دليل
آن رژيم بسيار
سنگيني بود كه
گرفته بودم. اين
مشكلات يكباره
براي من پيش
نيامد بلكه از
چند سال گذشته و
بهدليل كاهش وزن
آغاز و به مرور
بيشتر شد و من تا
به امروز حدود 70
كيلو وزن كم
كردهام. عدهاي
از دوستان
شايعاتي مطرح
كردهاند كه من
معتاد شدهام كه
به هيچ وجه چنين
چيزي صحت ندارد.
داوودنژاد با
بيان اينكه تا
امروز 18 ميليون
براي درمانش
هزينه كرده گفت:
تمامي هزينههاي
درمان من طي چند
سال اخير را خودم
پرداخت كردهام.
من عضو هيچ صنفي
نيستم اما شنيده
بودم كه چيزي به
نام بيمه تكميلي
وجود دارد كه قبل
از عيد براي بيمه
شدن اقدام كردم
اما متأسفانه
شرايط مهيا نشد.
دوشنبه 4
ارديبهشت91
به كما رفتن داوودنژاد، شايعه بود!
به كما رفتن داوودنژاد، شايعه بود!
خبرگزاري مهر
نوشت: رضا
داوودنژاد بازيگر
سينما و تلويزيون
در بخش آيسييو
بيمارستان لاله
بستري و در
انتظار كبد
پيوندي از شيراز
است. فرخزادي
سرپرستار بخش
جراحي عمومي
بيمارستان لاله
در ارتباط با
وضعيت رضا
داوودنژاد گفت:
هماكنون بيلي
روبين خونش در
حال بالا و پايين
رفتن است به همين
دليل تحت
مراقبتهاي ويژه
در بخش آيسييو
قرار دارد. وي
افزود: هماكنون
مدارك پزشكي اين
بازيگر سينما
براي پيوند كبد
به شيراز ارسال
شدهاست زيرا
شيراز يكي از
منابع پيوند كبد
را در ايران
دارد. فرخزادي
درباره شايعه
احتمال به كما
رفتن اين هنرمند
در 48 ساعت آينده
درصورت عدمپيوند
كبد گفت: بهدليل
اينكه ايشان در
آيسييو تحت
مراقبت ويژه قرار
دارند، اين
احتمال وجود
ندارد. اما به هر
حال بايد بهزودي
عمل پيوند كبد
صورت بگيرد. وي
عنوان كرد:
هماكنون وضعيت
جسمي وي خوب است
و در هوشياري
كامل به سر
ميبرد.
سهشنبه 5
ارديبهشت 91
چشمانتظار عمل پيوند
چشمانتظار عمل پيوند
عليرضا
داوودنژاد پدر
رضا داوودنژاد به
خبرآنلاين گفت:
در حال حاضر
منتظر تصميم
كميسيون پزشكي
براي پيوند كبد
هستيم و احتمالا
ظرف چند روز
آينده اين عمل
انجام خواهد شد.
او مشكل رضا
داوودنژاد را
عوارض ناشي از
رژيم لاغري اعلام
كرد و گفت: تمام
اين اتفاقات ناشي
از رژيم نادرستي
است كه رضا ظرف
اين يكسال انجام
داد. او به
دستورات پزشك
متخصصاش گوش
نكرد و بيش از حد
لازم وزن كم كرد.
چهارشنبه 6
ارديبهشت91
«لاغري» بيتقصير است!
«لاغري» بيتقصير است!
خبرگزاري فارس در
مصاحبه با فردي
به نام محمد طالب
پور كه او را
پزشك رژيم درماني
رضا داوودنژاد
معرفي كرد اعلام
كرد بيماري رضا
داوودنژاد ربطي
به گرفتن
رژيمهاي لاغري
ندارد. محمد
طالبپور گفت:
مشكل الان آقاي
داوودنژاد هيچ
ربطي به رژيمهاي
لاغري ايشان
ندارد. از لحاظ
اخلاق پزشكي و
حرفهاي هم من
نميتوانم موارد
خصوصي بيماران
خود را به ديگران
اعلام كنم. ايشان
حدود 8 سال پيش
عملي روي دستگاه
گوارش خود داشتند
كه خوردن را
محدود ميكرد.
بهتدريج هم لاغر
شدند اما اخيرا و
حدود 2 ماه پيش
بهدليل ديگري و
مشكلي كه برايشان
پيش آمد دچار
نارسايي حاد كبد
شدند. اين
نارسايي دو حالت
دارد، يا ممكن
است خوب بشوند و
همه چيز به حالت
عادي برگردد و يا
ممكن است اين
اتفاق نيافتد كه
كار را به پيوند
كبد ميرساند.
جريان لاغري
ايشان در 8 سال
اخير ادامه داشته
و طي سالهاي
اخير بيشتر مشهود
شده است. او
درباره وضعيت
بيماري داوودنژاد
نيز توضيح داد:
حدود 10 درصد
امكان عدمبازگشت
بيمار وجود دارد
ولي آنزيمهاي
امروز ايشان نشان
داده كه حالشان
بهتر شده است و
اگر روند درماني
همينطور پيش
برود نيازي به
پيوند كبد
نخواهند داشت.
شنبه 9
ارديبهشت 91
بهبودي بدون پيوند كبد
بهبودي بدون پيوند كبد
«رضا داوودنژاد
بازيگر سينما و
تلويزيون در
وضعيت بهتري نسبت
به روزهاي گذشته
قرار دارد و به
احتمال زياد عمل
پيوند كبد منتفي
خواهد شد.» اين
را خبرگزاري مهر
اعلام كرد. مسئول
بخش آيسييو با
بيان اينكه
هماكنون تيمي
براي بررسي وضعيت
وي تشكيل شده و
تا چند روز آينده
وضعيت جراحي و
پيوند كبد ايشان
مشخص خواهد شد،
افزود:
خوشبختانه وضعيت
اين بازيگر رو به
بهبود است و با
بررسيهاي انجام
شده احتمالا عمل
پيوند كبد منتفي
خواهد شد و با
همين شرايط فعلي
بهبود نهايي حاصل
ميشود.
آيا ربطي به
جراحي باي پس
معده داشت؟
لاغري داوودنژاد
آنقدر سريع و
غيرمنتظره بود كه
خيليها برايش
حرف درآوردند و
شايعه كردند
معتاد شده است.
اما خودش در
گفتوگويي كه
همان زمان انجام
داد، گفت: «به
خدا من سيگار هم
نميكشم. دو سال
زحمت كشيدم تا به
اين وضع برسم.
اين شايعه باعث
نگراني خانواده
هم شد، آنقدر كه
ميخواهند از من
آزمايش اعتياد
بگيرند!»
به جز رژيم غذايي
و ورزش سخت،
شايعاتي هم
درباره جراحي
معده داوودنژاد
به گوش رسيد كه
البته نه خود او،
نه خانوادهاش در
اين باره صحبتي
نكردهاند.
جراحي باي پس
معده يكي از
پرطرفدارترين
راههايي است كه
به دنياي لاغري
بدون زحمت،
ميانبر ميزند.
اما اين جراحي پر
هزينه و به ظاهر
ساده، 3 سال قبل
جان سنگين
وزنترين مرد
ايراني را گرفت.
داريوش بايماني،
چاقترين مرد
ايران بود كه در
سال 88، وقتي 43
ساله بود تصميم
گرفت اين عمل را
انجام دهد. چاقي
بيش از حد
بايماني باعث شده
بود او كه در
سالهاي نه چندان
دور كشتيگير
مدالآوري بود،
در دو سال آخر
عمرش خانه نشين
شود. عمل بايماني
ظاهرا موفقيت
آميز بود اما
45روز بعد، با
عفونت داخلي
درگذشت.
اصغر هاشمي
كارگردان سينما
هم يكي ديگر از
كساني بود كه باي
پس معده، زندگي
خانوادگياش را
زير و رو كرد.
حدود سه سال قبل،
همسر هاشمي براي
جراحي معده راهي
بيمارستان شد اما
دو سه روز بعد از
عمل، هوشيارياش
را از دست داد و
از دنيا رفت.
هاشمي روايت مرگ
همسرش را اينطور
ميگويد: «نهاله
كمكم طي سالها
افزايش وزن پيدا
كرد. براي كم
كردن وزن راههاي
مختلفي را رفت.
طب سوزني، سونا و
... اما با هيچ
كدام به آن نتيجه
مطلوب نرسيد.
ازچند ماه قبل از
اين عمل، نهاله
به خاطر
آسيبديدگي مجبور
شد يك ماه پايش
را گچ بگيرد.
در اين مدت وزنش
بالاتر رفت و راه
رفتن با گچ و
عصاي زير بغل را
برايش سختتر كرد
و اين مشكل،
تصميم جراحي را
قطعيتر كرد. روز
بعد از منتقل شدن
به بخش، وقتي
رفتم پيشاش، از
تهوع، استفراغ و
درد شاكي بود.
قرار شد فردا
سيتياسكن كنند
اما نيمه شب،
دكترش گفت من
اتاق عمل را
آماده كردم.
تصميم گرفتم
دوباره عملاش
كنم.» عملي كه
اين بار هم
موفقيت آميز نبود
و نهاله را به
كام مرگ برد.
نام بيماري
رضا
داوودنژاد چه
بود؟
نارسايي حاد كبد
را در اصطلاح
Fulminant
Hepatic failure
يا به اختصار FHF
ميگويند. تعريفش
هم اين است:
ايجاد علايم آسيب
مغزي ناشي از
نارسايي كبد ظرف
8 هفته بعد از
شروع نارسايي.
اما شروع نارسايي
را از كجا ميشود
فهميد؟ ايجاد
زردي (يرقان)
مهمترين علامت
باليني است كه با
آزمايش خون و
افزايش بيلي
روبين خون و
آنزيمهاي كبدي
ثابت ميشود.
حالا اگر تا 8
هفته بعد از شروع
نارسايي، بيمار
دچار علايم مغزي
شود؛ علايمي مثل
كاهش سطح هوشياري
كه ميتواند
پيشرفت كند و
بيمار را به كما
ببرد، FHF اتفاق
افتاده.
بيمارياي خطرناك
كه بيمار را تا
پاي مرگ ميبرد.
وقتي كبد از كار
بيفتد، چه ميشود
كرد؟ واقعيت اين
است كه مثل بقيه
اعضاي بدن، راه
حلي جز پيوند
وجود ندارد.
بدياش اين است
كه حتي دستگاهي
شبيه دياليز كه
بتواند تا مدتي
بيمار را نگه
دارد هم وجود
ندارد. به لطف
دياليز، بيماران
مبتلا به نارسايي
كليه تا سالها
ميتوانند در
انتظار پيوند
بمانند. ولي در
مورد كبد اين كار
ممكن نيست.
يك پيشگويي:
رضا خوب
ميشود!
آيا همه بيماران
مبتلا به FHF
راهي جز پيوند
ندارند؟ اين طور
نيست. درصد
بالايي از آنها
بهبود مييابند و
به قولي ميشود
گفت كبدشان بر
ميگردد.
شايعترين
علتهاي اين
بيماري يعني
مسموميت با
استامينوفن و
هپاتيتهاي A وB
(علتها را در
صفحه بعد به
تفصيل دنبال
كنيد) اتفاقا از
ساير علتهاي FHF
خوش خيم ترند و
اصطلاحا پيش آگهي
بهتري دارند.
بيماراني كه بدون
پيوند كبد زنده
ميمانند، پيش
آگهي عالي دارند
و اغلب بدون مشكل
تا پايان عمر
باقي ميمانند.
همچنين بيماراني
كه علايم مغزي
شان سريع بروز
نميكند هم پيش
آگهي بهتري
دارند. هردوي اين
ويژگيها ظاهرا
در رضا داوودنژاد
هست. يعني هم تا
امروز علايم عصبي
پيش رفته نداشته
و هم تا امروز
نياز به پيوند
كبد پيدا نكرده.
اينها يعني
اميدواري خيلي
خيلي زياد!
آيا ميشود
پيشگيري كرد؟
FHF بهطور كلي
قابل پيشگيري
است. ويروس
هپاتيت B كه يكي
از سردسته
علتهاي اين
بيماري است، اغلب
از طريق تبادل
مايعات بدن يعني
رابطه جنسي
محافظت نشده، به
اشتراكگذاري
تجهيزات تزريق
موادمخدراسترليزه
نشده، استفاده از
تجهيزات
غيراستريل
خالكوبي و يا
سوراخ كردن بدن،
گسترش مييابد كه
همه اينها قابل
پيشگيري است.
البته
بيماريهاي ارثي
كبد مثل بيماري
«ويلسون» و
«هموكروماتوز» هم
ميتوانند علت
FHFباشد كه اينها
را ديگر هيچ جوري
نميشود پيشگيري
كرد. قرار گرفتن
در معرض مواد
شيميايي هم ممكن
است براي كبد سمي
باشد. مصرف بيش
از حد داروهايي
مانند استامينوفن
ازشايعترين علل
نارسايي كبد است.
شايد براي
شما هم اتفاق
بيفتد!
اگر كبد از كار
بيفتد يا به
عبارتي نارسا
شود، قادر به
سوخت و ساز مواد
زايد نخواهد بود.
در نتيجه سطح
بالاي آمونياك
خون باعث مسموميت
مغز يا همان
انسفالوپاتي كبدي
ميشود. اما
انسفالوپاتي يعني
قسمت آخر سريال!
اغلب، شروع يك
بيماري كبدي
تدريجي است و هيچ
علامت خاصي وجود
ندارد كه فرد
مبتلا را وادار
به جستوجوي
مراقبتهاي پزشكي
كند. شايد تنها
خستگي، ضعف و
كاهش وزن باشد كه
فرد را براي
مراجعه به
ارزيابيهاي
پزشكي تحريك كند.
البته يرقان يا
زردي پوست شاه
علامت بيماري
كبدي است و پس از
ظاهر شدن بايد
بيدرنگ با يك
پزشك مشاوره
كرد. نبايد
فراموش كرد كه هر
بيماري كبدي
ميتواند به
سيروز و نارسايي
كبد پيش برود.
آنچه براي رضا
داوودنژاد اتفاق
افتاد، براي
هركدام از ما هم
ميتوانست اتفاق
بيفتد.
کدام باعث
نارسایی کبد
رضا شد ؟
- ويروسهاي هپاتيت
لابد ميدانيد كه
ويروسهاي هپاتيت
از A تا E
نامگذاري
شدهاند. بيشترين
ويروسي كه ممكن
است باعث نارسايي
حاد كبد يا همان
FHF شود، يكي از
نادرترين نوع
آنها يعني هپاتيت
D است. بعد از آن
هپاتيت E و بعد
از آن، هپاتيت B
است. شايعترين
نوع هپاتيت همين
آخري است. پس با
اينكه احتمال
نارسا كردن كبد
توسط اين ويروس
كمتر از بقيه است
اما چون شايع
است، 50 درصد
موارد FHF ناشي
از هپاتيت Bاست.
يك جور ديگر هم
ميشود گفت: اگر
با يك بيمار
مبتلا به FHF
روبهرو شديد، به
احتمال 50درصد
مشكلش ناشي از
هپاتيت B است.
درباره هپاتيت B
زياد شنيده ايد.
اما هپاتيت D
چطور؟ تقريبا ۱۵
ميليون نفر در
دنيا آلوده به
ويروس هپاتيت D
هستند. هپاتيت D
در كودكان و
افراد بالغ مبتلا
به هپاتيت B
ايجاد ميشود. به
عبارت ديگر روي
هپاتيت B سوار
ميشود و وضع را
بدتر ميكند. اين
ويروس انتشار
جهاني دارد و
تاكنون هم درمان
اختصاصي براي
هپاتيت D پيشنهاد
نشده؛ اما چون
هميشه روي هپاتيت
B سوار ميشود،
پيشگيري از
هپاتيت B در
پيشگيري از اين
ويروس هم مؤثر
است.
- سندرم ويلسون
بيماري ويلسون يك
اختلال ارثي
در متابوليسم مس
است كه در آن
تجمع مس در
ارگانها و
بافتهاي مختلف
ديده ميشود.
شيوع نسبي آن ۱
درصد هزار تا ۱
در پانصد هزار
تولد است. در اين
بيماري
مس در كبد، مغز،
كليه، چشم و ساير
بافتها رسوب
ميكند. پزشكان
بيماري ويلسون را
در تمام كودكاني
كه بيماري كبدي
دارند درنظر
دارند. مخصوصا
اگر بيش از يك
كودك در فاميل،
مبتلا به بيماري
كبدي باشد. رسوب
مس در مغز منجر
به تظاهرات عصبي
شبه پاركينسون ميشود.
ميشود گفت
ويلسون مثل
پاركينسون (همان
بيماري معروف
محمدعلي كلي) است
اما در بچه ها.
- هپاتيت اتوايميون
هپاتيت اتوايميون
وقتي مطرح ميشود
كه التهابي در
بافت كبد ديده
ميشود اما
عفونتي در كار
نيست. يعني به
دلايل نامشخص بدن
سلولهاي دفاعي
خودش را كه
قاعدتا براي از
بين بردن مواد
مضر بدن بايد
بكار برده شود
عليه اجزاي خودي
بسيج ميكند. اين
بيماري چندين نوع
دارد كه تشخيص
نوع آن با
سنجشهاي خوني
خاصي كه صرفا
توسط پزشك فوق
تخصص گوارش بايد
انجام شود. در
اين بيماران،
تظاهرات خارج
كبدي مثل اختلال
قاعدگي، بثورات
جلدي و آكنه و
همين طور سندرم
خشكي چشم ممكن
است مشاهده شود.
درمان با كورتون
مؤثر است و در
بسياري از موارد
ميزان بقاي عمر
را افزايش
ميدهد. با اين
حال پيش آگهي اين
بيماران قابل
پيشبيني نيست و
احتمال نارسا شدن
كبد و نياز به
پيوند كبد...وجود
دارد.
- كبد چرب حاملگي
كبد چرب با رسوب
قطرات چربي دركبد
بيماران مشخص
ميشود. البته
اين مشكل معمولا
در سونوگرافي
خودش را نشان
ميدهد. كبد چرب
در كشورهاي غربي
معمولا در كساني
ديده ميشود كه
سابقه مصرف
طولاني مدت الكل
داشتهاند.
درواقع ۹۰درصد
الكليها كبد چرب
دارند. اما كبد
چرب در كشورما
اغلب ناشي از
چاقي مفرط است.
ديابت، چربي خون
بالا و تغذيه
نامناسب مهمترين
علتهاي كبد
چربند. اين مشكل
گاهي هم در
خانمهاي باردار
خودش را نشان
ميدهد. فقط در
همين نوع آخر هم
هست كه ميتواند
باعث FHF شود.
اگر يادتان باشد،
5 سال قبل، بابك
بيات هم بهدليل
نارسايي كبدي
جانش را از دست
داد كه بهدليل
همين مسئله بود.
- سموم شيميايي
4 داروي مشهور
هستند كه ممكن
است مسموميت كبدي
بدهند و بيمار را
مبتلا به نارسايي
برق آساي كبد
كنند. معروفترين
آنها استامينوفن
است. در آمريكا
اين علت،
شايعترين علت
FHF است. 3
داروي ديگر اينها
هستند:
ايزونيازيد كه يك
داروي مهم براي
درمان سل است؛
هالوتان كه يك
داروي بيهوشي است
و در جراحيها
استفاده ميشود؛
سديم والپروات كه
يك داروي مهم در
درمان بعضي
بيماريهاي عصبي
مثل صرع است.
- ايسكمي كبدي
ايسكمي يعني
نرسيدن اكسيژن به
بافت. و چطور
ميشود به بافت
كبد اكسيژن نرسد؟
وقتي رگهاي خون
رساننده به كبد
دچار مشكل شوند.
پاره شدن رگها
در آسيب به شكم
ميتواند يك علت
باشد. در
سالمندان گرفتگي
عروق هم ميتواند
مطرح باشد. به
هرحال، اين علت
شايعي نيست و در
مورد رضا داوود
نژاد جوان هم
بدون هيچ
سابقهاي
نميتواند مطرح
باشد.
- سندرم ري
شنيدهايد كه
ميگويند به
بچهها آسپرين
ندهيد؟ سندرم ري
(reye's
syndrome) در
كودكان رو به
بهبود از يك
بيماري ويروسي
مانند آنفلوانزا،
سرماخوردگي يا
آبلهمرغان بروز
ميكند. مطالعات
نشان دادهاند
كودكاني كه به
بيماري ويروسي
مبتلا هستند و از
آسپيرين استفاده
ميكنند، احتمال
بيشتري دارد كه
به سندرم ري
مبتلا شوند.
البته سندرم ري
ميتواند در هر
فردي و در هر سني
بروز كند اما
معمولا كودكان 4
تا 12 ساله را
مبتلا ميكند و
ميزان بروز آن در
ماههاي شيوع
آنفلوانزا (دي،
بهمن و اسفند)
بيشتر است.
سندرم ري به همه
اندامهاي بدن
آسيب ميرساند
اما بدترين آسيب
را
به كبد و مغز ميزند.
اگر اين سندرم
درمان نشود،
ميتواند به سرعت
باعث از كار
افتادن كبد، آسيب
مغزي و حتي مرگ
شود. بيش از 30
درصد كودكان و
نوجواناني كه
مبتلا به سندرم
ري ميشوند فوت
ميكنند. آنهايي
هم كه زنده
ميمانند ممكن
است دچار آسيب
مغزي دائمي شوند.