.
در فراغت این دل من پیر شد
بله ای گو این دلم تبخیر شد
بر سرم دستی کشید آرام گفت
باز طفلک قرص هایش دیر شد
.::.
.::.
.::.
به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد
و به مجنون و به لیلا شدنش می ارزد
دفتر قلب مرا وا کن و نامی بنویس
سند عشق به امضا شدنش می ارزد
گرچه من تجربه ای از نرسیدن هایم
کوشش رود به دریا شدنش می ارزد
.::.
.::.
.::.
عاشقی را از قلیان باید آموخت، آتشی بر سر، آهی ز دل و اشکی ز دامن دارد
.
.
.
.
بقیه جملات در ادامه مطلب …
.
.
.
قلبی که فراموشت کنه قلب من نیست
هرگز فراموش کردنت تو فکر من نیست
.
.
.
.
اگر ای عشق پایان تو دور است
دلم غرق تمنای عبور است
برای قد کشیدن در هوایت
دلم مثل صنوبرها صبور است
.
.
.
.
دوستت دارم به اندازه پلک هایی که در زمان خیال پردازی هایم زدم و چه بسیار خیالاتی که در ذهن پروراندم
.
.
.
.
ای قاصدک عشق ز معشوقم چه خبر
ای سفیر هرچه مسافر ز معشوقم چه خبر
گر بدیدی رخ زیبای معشوقه من
خبرش کن ز احوال دل غم زده من
.
.
.
.
مهربون گفتم که بفرستم برایت پیامی
که هم احوالی پرسم هم داده باشم سلامی
.
.
.
آنگاه که نگاه کردن به عقب حاصلی جز شکست به دنبال ندارد و در آن هنگام که از نگاه کردن به جلو واهمه داری
می توانی به یکی از دو طرف نگاه کنی تا ببینی بهترین دوستت آنجا کنارت ایستاده
.
.
.
.
خوشبختی را در همین لحظه باور کن، لحظه ای که دلی به یاد توست
.
.
.
.
اگه عاشقی همش کار دله، پس چرا من همه اش فکرم، ذهنم، هوشم، حواسم پیش توست؟
.
.
.
.
باور کن آن “میم” مالکیتی که به آخر اسمم اضافه می کردی
بزرگترین و زیباترین عاشقانه ای بود که شنیده ام
.
.
.
.
بعضی ترانه ها را می توان بارها و بارها گوش داد . . .
بعضی انسان ها را می توان بارها و بارها دوست داشت . . . !
مثل تو عزیزم . . .
.
.
.
.
برای تو که مهم باشم . . .
مهم نیست برای دیگران مهم باشم یا نباشم . . . !
.
.
.
.
غزل چشم های توست !
کاش حافظ چشم های تو بودم . . .
.
.
.
.
عاشقانه هایم تمامی ندارند !
وقتی تو بهترین ” اتفاق ” زندگی ام هستی . . .
.
.
.
.
دوست داشتنت هوس نیست که باشد و نباشد !
نفی است . . .
تا باشم ، تا باشی . . .
.
.
.
.
عطر تو توی دستمه / دست من روی بالشم
بالشم جای خالیتو / من پر از عشقو خواهشم
عکس تو روی قلبمه / قلب من پره التماس
ضربه هاش توی سینه مو / منتظر واسه یک تماس . . .
.
.
.
.
صدا میکنم ” تو ” را !
این ” جانی ” که میگویی ، جانم را میگیرد !
نزن این حرف ها را !
دل من جنبه ندارد . . ..
.
.
.
.
چو گل های شقایق داغدارم
بیا پروانه شو بنشین کنارم
بزن مرهم به زخم قلبم ای دوست
که خنجر خورده این روزگارم
.
.
.
.
دگر عاشق نخواهم شد که معشوقان جفا کارند
روم کنجی ز میخانه که می نوشان وفا دارند
.
.
.
.
دوستی یعنی که ما باور کنیم، یک دل دیگر ارادتمند ماست
.
.
.
.