پيمان معادي در چالش تازه اي بعد از حضور به عنوان بازيگر در دو فيلم
موفق اصغر فرهادي و نوشتن چندين فيلمنامه در سينماي ايران از جمله کافه
ستاره، امسال در جشنواره فجر سيام اولين اثر بلند خود را در مقام فيلمساز
تجربه کرده است. «برف روي کاج ها» با تيم بازيگري مطرح و حضور نامي هچون
معادي به عنوان کارگردان و محمود کلاري به عنوان فيلمبردار، مطمئنا يکي از
مهمترين فيلمهاي اکران سال آينده سينماها و جزو برترن هاي اين دوره
جشنواره فجر خواهد بود. به همين بهانه و در روزهاي شلوغ و پرکار پيش از
جشنواره تصميم گرفتيم با پيمان معادي به گفتوگو بنشينيم تا قبل از تماشاي
فيلمش از نظرات او با خبر شويم و پاسخ سوال هايمان را بگيريم.
مصاحبه درباره فیلمی که هنوز به نمایش درنیامده سختیهای خاص خودش
را دارد. از یکسو تمام تلاش ما این است که از شما اطلاعات بگیریم و از سویی
تمام تلاش شما این است که داستان و فضای اصلی فیلمتان لو نرود. حالا برای
شروع گفتوگو در حد امکان از فضای فیلم و داستان آن بگویید.
واقعا همینطور هم که خودتان گفتید راجع به فیلم چیزی زیادی نمیتوانم
بگویم به جز اینکه بیصبرانه منتظرم تا مردم فیلمم را ببینند. مهمترين
دغدغه من اين است که مردم با فیلم ارتباط برقرار کنند و انتظارات آنها بر
آورده شود.
ایده اولیه نوشتن فیلمنامه برف روی کاجها چطور آمده؟ نام فیلم هم
کمی خاص است وجالب است که بدانیم چطور انتخاب شده.
دغدغه اصلی من برای نوشتن این فیلمنامه زمانی شروع شد که میدیدم آدمها
زیر بار فشارها و مشکلات، در زندگی کمرشان خم میشود و میشکند. مثل برفی
که روی شاخههای کاج مینشيند و اگر برفها را از درختها نتکانيد، این
شاخهها میشکنند. شنيدن داستان آدم هاي اطرافم برای نوشتن قصه زنی با چنين
مشکلاتي براي من منشا شد. آنها احتياج به کمک دارند تا بتوانند راحت زندگي
را ادامه دهند. در واقع نام فیلم هم از همین توضیحات الهام گرفته، یعنی برف
باید از روی شانه کاجها تکانده شود تا آنها احساس سبکی کنند درست مثل
آدمها.
اگر بخواهیم فیلم را در یک ژانر دسته بندی کنیم چه باید گفت؟
شنیدههاي ما حاکی از این است که برف روی کاجها یک ملودرام اجتماعی است؟
من خیلی وابسته به داستان ژانر و رده بندي نیستم. میتوان گفت یک فیلم
اجتماعی ساختم ولی باز هم تاکید میکنم که در فیلمسازی زیاد به دنبال این
مسائل نیستم.
با توجه به آنونسی هم که از فیلم شما دیدهام به نظرم رسید برف روی
کاجها یک فیلم زنانه باشد. به هر حال در سینمای ایران همیشه یک مرز باریکی
در مورد فیلمهای زنانه وجود داشته که به دلیل موقعیت زن در کشور ما چنین
آثاری همیشه دچار یک حالت احساساتگرایی یا شعار زدگی میشدند. میخواستم
ببینم شما در ورود به این مسیر دچار مشکل نشدید؟
نه. دچار مشکلی نشدم چون قصه، قصه یک زن و شوهر است. شما اگر با
دوربینتان بروید سمت آن زن فیلمتان لحن زنانه پیدا میکند و اگر بروید
دنبال کاراکتر مرد، فيلم لحن مردانه پیدا میکند. ولی سوژه همان است. قصه
ما قصهای است راجع به یک بحران که در دل یک خانواده به وجود میآید. شاید
شما از منظر یک زن وارد ماجرا شوی و قصه لحن و طعم زنانه پیدا کند. ممکن
است که قصههای دیگر از زاویه مردانه نوشته شده باشند. ولی به هر حال من
انتخابم این مسیر بوده و مشکلی جدی در این زمینه هم نداشتم. هر چند که
تایید میکنم از این زاویه زنانه نگاه کردن به ماجرا کار بسیار بسیار
سختتري است.
به نظرم یکی از اتفاقات خوب فیلم شما انتخاب یازیگران یا به اصطلاح
کستینگ مناسب برف روی کاجها است. چطور به این انتخابها رسیدید؟
کستینگ خیلی غیر کلیشهاي و عجیب شد. البته من از ابتدا هیچ اصراری برای
عجیب بودنش نداشتم ولی برای هرنقش سراغ گزینههايی که میرفتم متوجه ميشدم
با بقیه بازیگران همخوانی ندارد. این موضوع هم باعث میشد که دوستان و
اطرافیانم خیلی به من بگویند که «حواستو جمع کن، داری اشتباه میکنی.»
منتها من اعتقاد به یک تمرین سخت برای گروه بازیگری داشتم و احساس میکردم
به آدمهایی نیاز دارم که انگیزه بالایی برای این کار داشته باشند و با عشق
دو ماه در کنار هم تمرین کنند که خوشبختانه با این گروه این اتفاق افتاد.
در تیم بازیگری از بازیگران درجه یک تئاتر در کنار بازیگران خوب سینما
بهره بردیم و همچنين بازیگرانی را داشتیم که تا به حال حتی جلوی دوربین
نیامده بودند و اولین بار بود که بازی میکردند. منتهی بعد از مدتی دیدیم
که بازيگران گروه بسیار همدل و همراهی را تشکيل دادند و در مجموع از نظر من
در بازیگری تک تکشان اتفاق درستی را رقم میزنند.
جالب اینجاست که دو بازیگر اصلی زن فیلم شما یعنی مهناز افشار و
ویشکا آسایش هر دو در جشنواره گذشته سیمرغ گرفتند. همچنین حتما همکاری خوب
شما با آقای صابر ابر در درباره الی برای انتخاب ایشان بیتاثیر نبوده؟
ویشکا آسایش و مهناز افشار زمانی در جشنواره فیلم فجر سیمرغ گرفتند که
ما اواسط فیلم برداری بودیم و یک ماه هم از فیلمبرداری ما میگذشت و این
خبر باعث خوشحالی ما بود که هر دو بازیگر ما سیمرغ گرفتند. صابر ابر را هم
از سالها قبل از درباره الی میشناختم و من یک فیلم کوتاه ساخته بودم با
نام «ماتیک» که در آن فیلم با هم همکاری داشتیم. آشناییمان به آنجا بر
میگردد و در ادامه در چند کار خوب با هم بودیم.
نکته دیگری که برایم سوال ایجاد کرده انتخاب تصویر سیاه و سفید
برای فیلم بود. به هر حال برای کار اول يک کارگردان این ریسک به حساب
میآید.
بله درست است. این تصمیم از یک جایی که آخرین بازبینی و بازنویسیهای
فیلم نامه انجام میشد صورت گرفت. به این دلیل که برف روی کاجها و قصه آن
را سیاه و سفید میدیدم و به قول معروف قصه، قصه سیاه و سفیدی بود. در این
زمینه مشورتهایی با دوستانم داشتم و خیلی تحقیق کردم و هفتهها مطالعه
کردم و به هر حال باید گفت که تصمیم گیری سختی بود. ولی از همان روزی که
تصمیم گرفتیم این فیلم سیاه و سفید باشد، یعنی از آخرین نسخههای بازنویسی
تا زمانی که وارد پیش تولید شدیم و لباس و لوکشین را آماده کردیم و... همه
چیز تحت تاثیر سیاه و سفید بودن تصویر پيش رفت. البته باید بگویم که در این
مسیر روز به روز مطمئنتر شدم که این انتخاب، انتخاب درستی برای این قصه
بود.
امیدوارم مخاطب عام هم واکنش خوبی نسبت به این موضوع داشته باشد
چون این باور وجود دارد که مخاطبهای سینمای ایران چندان با خلاقیتها و
تغییرات بصری کنار نمیآیند. مخصوصا که فیلم شما را نمیتوان به عنوان یک
فیلم مخاطب خاص معرفی کرد.
واقعیت این است که مخاطب قصه خوب میخواهد. مخاطب دنبال سیاه و سفید يا
رنگی بودن فیلم نیست. مخاطب دنبال قصه خوب است. اگر هر اتفاقی درجهت
درستتر و بهتر شدن روایت قصه باشد و کمک کند، مطمئن باشید که مخاطب از آن
استقبال میکند. البته مطمئنا یک چیزهایی امتحانش را بیشتر پس داده است و
یک چیزهایی کمتر. به هر حال ما در برف روی کاجها سعي کرديم سراغ سوژه
هايي برويم که پيش از اين کمتر اتفاق افتاده. به نظرم مخاطب اگر احساس کند
اين قصهای که ميخواهد ببيند، تحت این فرمت روایت بهتری دارد، استقبال
بیشتری خواهد کرد.
خب شما در ابتدا به عنوان فیلمنامه نویس مطرح شدید که اوج کارتان
مربوط میشود به فیلمنامه کافه ستاره که در زمان خودش با استقبال خوبی هم
روبرو شد ولی چند سال اخیر در همکاری با آقای فرهادی و بازیگری در درباره
الی و جدایی نادر از سیمین بیشتر برای مخاطب شناخته شدید و به محبوبیت هم
رسیدید. پس مطمئنا الان به عنوان فیلمساز و تولید اولین فیلمتان با اصغر
فرهادی مقایسه خواهید شد. از این مسئله نگرانی و ترسی نداشتید و یا واکنش
احتمالی شما نسبت به این مسئله چگونه خواهد بود؟
واقعیتش این است که اگر قرار باشد به این مسائل فکر کنم، نباید هیچ کار
دیگری انجام داد. چنین مقایسههایی صورت میگیرد و دست منِ فیلمساز نیست.
من باید کار خودم را پیش ببرم. آقای فرهادی فیلمساز بزرگی بوده و هست و
دوست بسیار خوب من به حساب میآید. به هیچ وجه قرار نیست که فیلم اول یک
فیلمساز با بهترین فیلم خارجیزبان سال در تمام دنیا مقایسه شود. این عملا
یک مقایسه اشتباه است. نمیتوانیم جلوی مردم را هم بگیریم که چنین
مقایسههایی نکنند. همانطور که گفتم اگر قرار باشد که من هم به این مسائل
فکر کنم و تمرکزم را روی آن بگذارم نتیجه آن دوری از فیلمسازی میشود. به
هر حال از همان زمانی که من میخواستم فیلمم را بسازم این موضوعات مطرح
بود ولی به نظرم چندان مهم نیستند و من کارم را میکنم. بعد از اینکه فیلمی
را میسازی دیگر هیچ چیز دست تو نیست و باید ببینی که مردم دوست دارند و
ارتباط برقرار میکنند یا نه؟! من باز هم تاکید میکنم که امیدوارم این
اتفاق بیفتد و مردم ارتباط برقرار کنند. مسئله اصلی و مهم همینجاست. البته
شاید چنین مقایسههایی باعث شود که من با وسواس بیشتری فعالیتهایم را به
انجام برسانم که در نهایت به نفع من و حرفهام خواهد بود.
اصلا در همه جای دنیا و در سینمای هر کشور وقتی یک فیلم و یک
فیلمساز به چنین جایگاه و موفقیتهایی میرسد جریان ساز میشود طبیعی است
که از آن پس فیلمسازان دیگر هم از آن تاثیرپذیر باشند. به نظرم هیچ ایرادی
هم ندارد. مثل یکی، دو سال اخیر که شاهد این تاثیر بودهایم.
بله دقیقا. منظورم من هم این بوده که مقایسهها با اصول درستی انجام
نمیشود و بحث من شباهتها نبود. من بحثم نوع و شکل توقعات بود. که به هر
حال همانطور که شما گفتید به دلیل همکاری و آشنایی من با آقای فرهادی
توقعات ناخودآگاه از برف روی کاجها بالا میرود. من با آگاهی از این
توقعات و سطح توقعاتی که انتظاراتش را داشتم تلاشم را کردم و میکنم. همیشه
این توقعات باعث پیشرفت، باعث وسواس و باعث حساسیتهای بیشتر میشود و اگر
از این نقطه نظر به مسئله نگاه کنیم واقعا باعث بالا رفتن کیفیت کار میشود
و من از هر اتفاقی که باعث بالا رفتن کیفیت کار شود استقبال میکنم.
مطمئنا وقتی فیلم را میبینید متوجه نحوه کار در برف روی کاجها خواهید
شد. مردم باید فیلم را بیینند و آن وقت به این نتیجه خواهند رسید که مدل
کارهای ما هیچ ربطی با هم ندارد. این را هم فراموش نکنید که من از آقای
فرهادی خیلی آموختهام. ولی درواقع فیلمنامه برف روی کاجها ۵ سال پیش
نوشته شده و با حال و هوایی به نگارش درآمده که من آن زمان در ذهنم بوده و
در واقع همان را هم ساختم. سعی نکردم شبیه کسی فیلم بسازم. به دلیل اینکه
خاصیت فیلم برف روی کاجها این است که فیلم دلی باشد و از ذهن فیلمساز در
بیاید. اگر غیر از این بخواهی چنین فیلمی را با چنین حال و هوایی بسازی و
یا این حس را شبیه با مدل کس دیگری بسازی کار اشتباهی انجام دادی.من چیزی
را که در ذهنم بوده، ساختهام.
همیشه در جشنواره فجر چند واکنش و عکس العمل برای فیلمسازها از
اهمیت اصلي برخوردار بوده. یکی واکنش مخاطب است، دیگری قضاوت و واکنش
داوران و بالاخره واکنش منتقدان که میتواند بر دو واکنش قبل هم تاثیر گذار
باشد. پیشبینی شما در مورد عکسالعملهای موجود در مورد برف روی کاجها
چیست و کدامیک از اینها برای شما از اهمیت بیشری برخوردار است؟
بدون شک همه فیلمسازها به هر سه موضوع فکر میکنند. قرار هم نیست که
دسته بندی شود. ولی بدون شک برای هر فیلمسازی در دنیا مردم اولویت بالاتری
دارند. این به هیچ وجه به معنای کم ارزش کردن داوری و منتقدان نیست. خود
منتقدین میدانند که برای من همیشه ارزش و جایگاه بالایی داشتند و از آنها
دعوت کردم که بیایند و فیلم را بیینند و نظراتشان برایم نظرات مهمی بوده و
همینطور داوران که به هر حال کسب جایزه از آنها همه را خوشحال میکند و
بیشک به فیلم کمک کرده و آن را بزرگتر میکند. من الان نمیخواهم اینها
را تفکیک کنم. اینها همه برای من به منزله پذیرفته شدن فیلم است. برای من
آن اتفاق مورد نظرم وقتی خواهد افتاد که فیلمم را هم مردم دوستش داشته
باشند، هم منتقدین نظر خوبی به آن داشته باشند و هم داوری خوبی برایش بشود.
وقتی تلاش من به عنوان یک فیلم پذیرفته شد دیگر قضاوت هر کس تحت سلیقه خودش
خواهد بود..
سوال آخرم در مورد کليت و موجوديت جشنواره فجر و اهميتش براي
سينماي ايران است. دو نگاه متفاوت در ميان فیلمسازهای ایرانی وجود دارد که
حاکی از مهم بودن یا مهم نبودن جشنواره دارد. ولی مسئلهای که مشخص بوده
تلاش همه فیلمسازان ایرانی برای بهترین حضور در این جشنواره است. حتی
همان عدهای که میگویند حضور در آن مهم نیست. اهمیت جشنواره برای شما که
به عناوین مختلف در آن حاضر بودهاید در چیست؟
به هر حال در شرایط فعلی جشنواره فجر تنها جشنواره سرنوشتسازی است که
داریم. بدون شک و حتما برای همه مهم است. اما من به عنوان کسی این صحبت را
میکنم که در این سالها در هیچ رشتهای نامزد جشنواره فجر هم نشدم چه برسد
به اینکه برنده شده باشم. ولی جشنواره فجر از آنجایی که تقویم سینمایی ماست
برای امثال من که همه زحماتم را برای دوستداران سینما کشیدهام فرصتی است
که در این دوران آنها بیایند و فیلمم را ببینند و نظرشان را بدهند.
........................
تهران امروز